برلبم لبخندهم ،دیگرنیایدبعدتو
خنده درچشمان من مادر،نشایدبعدتو
صدگره بر اشک وبغض وزندگانی،وای من
این گره هارا که میباید گشایدبعدتو
پاشو وباالتماس ازدست،سیگارم بگیر
این پسرراازگنه،مادر،که پایدبعدتو؟
برحذرمیداشتی ازگریه بعدازمرگ خود.
گرنگریم خودبگو زین غم چه بایدبعدتو؟
گفته بودی بعدچندی دردوغم کم میشود
لیک میبینم که دردوغم فزایدبعدتو
تسلیت گفتند وغم خوردند بامن مردمان
لیک غمخواری چوتو دنیا نزایدبعدتو.
حمیدرضاسفید
میشود هردم عذابم ببشتر
از غمت درپیچ وتابم بیشتر
آتش است این زندگی و هرزمان
می چکد قلب مذابم بیشتر
خسته ام بگذار ،بیدارم نکن
یابده چیزی زخوابم بیشتر
دوست،در بیدادگاه دوستی
کرده ازدشمن کبابم بیشتر
بوی سم می آید از دستان دوست
می دهد هرلحظه آبم بیشتر
آفتابی کاش بودم ازوفا
تابراین دلها بنابم بیشتر
حمیدرضاسفید
ای دوست زمانه فرق کرده
تاریخ و فسانه فرق کرده
ای طوطی خوش سخن ازاین باغ
بگریزکه دانه فرق کرده
هش دارکه بر سرو وسپیدار
پرواز وجوانه فرق کرده
شیطان ندهدفریبت اینیار
برگردکه خانه فرق کرده
دارم گله ازجهان شاطر
پیداست که چانه فرق کرده
کس درپی راحت کسی نیست
آرامش شانه فرق کرده
کِز کرده به شاخه ای چوقمری
ماییم که لانه فرق کرده
ماحال خوشی دگر نداریم،؟؟
یااین که ترانه فرق کرده؟؟
ای دل قدمی عقب تَرَک باش
هم سنگ ونشانه فرق کرده
ای دل گل سرخ آرزویی!!!
بشکن که زمانه فرق کرده.
#حمیدرضاسفید
دست دردست تووپاییز.یعنی میشود؟
عطرباران درهوا گلریز.یعنی میشود؟
باددردیوان مویت شعرمن را «هو»کند
باردیف شانه،شورانگیز،یعنی میشود؟
سینه مان ازعشق مالامال،می گردد چنین؟
قلبهامان ازوفالبریز.یعنی میشود؟؟
مثل این برگی که آویزان برقص آمدزشوق
خودتوهم برگردنم آویز!.یعنی میشود؟
حسرت لبهای شیرینت چوفرهادم بس است.
کاش باشم خسروپرویز،یعنی میشود؟
کلبه ای درجنگل وماوبجزماهیچکس
کلبه ای وتاافق جالیز.یعنی میشود؟
#حمیدرضاسفید
چقدرصحبت مادربه وجدمی آورد
مرا گهیکه دلم بود چشمه ای ازدرد
کناراوهمه رابود،راحت ورامش
به هرکلام وزینش هزار آرامش
که بودمادرخوبم اگرفرشته نبود؟
چه بودمادر اگرازوفا سرشته نبود؟
هنوز چشم قشنگش به حال ما نگران
ومن خمیده زداغی که هست کوه گران
به خواب من که میاید دلش پرآشوب است:
توراخداچه خبراز محمدم؟ خوب است؟
زخواهران و برادر خبربده،شادند؟
به دورهم همه جمع وزغصه آزادند؟؟
خودت چه می کنی اکنون پرنده ی غمگین
همیشه اخمو من،ترش کرده ی شیرین
ومن همیشه پس ازخواب، درعذابم ودرد
که مادراست،چه گویم به او؟؟ چه بایدکرد؟
حمیدرضاسفید
درباره این سایت