برلبم لبخندهم ،دیگرنیایدبعدتو

خنده درچشمان من مادر،نشایدبعدتو


صدگره بر اشک وبغض وزندگانی،وای من

این گره هارا که میباید گشایدبعدتو


پاشو وباالتماس ازدست،سیگارم بگیر

این پسرراازگنه،مادر،که پایدبعدتو؟


برحذرمیداشتی ازگریه بعدازمرگ خود.

گرنگریم خودبگو زین غم چه بایدبعدتو؟


گفته بودی بعدچندی دردوغم کم میشود

لیک میبینم که دردوغم فزایدبعدتو


تسلیت گفتند وغم خوردند بامن مردمان

 لیک غمخواری چوتو دنیا نزایدبعدتو.


حمیدرضاسفید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در بی ورک مُهر بر لب زده عاشقانه های من و عشقم این فیلد نمیتواند خالی باشد Denise یوزپلنگ پروژه ها Althea بە کوردی فێری ئۆنڵاین مارکێتینگ ببە هیهات از خیال...