چقدرصحبت مادربه وجدمی آورد

مرا گهی‌که دلم بود چشمه ای ازدرد


کناراوهمه رابود،راحت ورامش

به هرکلام وزینش هزار آرامش


که بودمادرخوبم اگرفرشته نبود؟

چه بودمادر اگرازوفا سرشته نبود؟


هنوز چشم قشنگش به حال ما نگران

ومن خمیده زداغی که هست کوه گران


به خواب من که میاید دلش پرآشوب است:

توراخداچه خبراز محمدم؟ خوب است؟


زخواهران و برادر خبربده،شادند؟

به دورهم همه جمع وزغصه آزادند؟؟


خودت چه می کنی اکنون پرنده ی غمگین

همیشه اخمو من،ترش کرده ی شیرین


ومن همیشه پس ازخواب، درعذابم ودرد

که مادراست،چه گویم به او؟؟ چه بایدکرد؟


حمیدرضاسفید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تحصیل به زبان ترکی Oxsar Dance Group فروشگاه اینترنتی خرید انلاین Mikey ماهتیسا خانم آموزشکده کامپيوتر همه چیز در دنیای آی تی کارگزاری بورس ایران Alicia